حمید شجاعی - سردبیر
کوچک تر که بودم هنگام دهه فجر خیلی ذوق داشتم ده روز همه جا چراغانی و همه در شادی و سروربالاخره جشن انقلاب بود. یادش بخیر! چقدر سعی و تلاش می کردیم برای درست کردن یک روزنامه دیواری ، چه شور و هیجانی داشتیم، اما سال به سال این ذوق و شوق کمتر شد، شادی و سرور مردم هم کم شد و تمامش محصور گشت به قاب تلویزیون که هرسال یک سری تصاویر آرشیوی 20 سال گذشته و اشعار تاریخ مصرف گذشته را پخش می کرد. اما چه شد که به اینجا رسیدیم ؟ مردم که همان مردمند، شاید فقط یک نسل عوض شده اما اعتقادات و باورهایمان که تغییری نکرده،انقلاب هم که عوض شدنی نیست، همیشه باشکوه و با طراوت می ماند پس در این بین این حلقه مفقوده چیست که بین مردم و انقلابشان فاصله انداخته؟ آیا مسئله این نمی تواند باشد که مردم فکر می کنند دیگر انقلاب از آن آنها نیست؟ امروز شاهد هستیم آرمانهایی که امام به خاطرشان انقلاب کرد و شهدا برایشان جانفشانی کردند یا به دست فراموشی سپرده شده ویا در گوشه ای از خاطرات انقلاب خاک می خورد. قانون اساسی به یک بند تقلیل یافته و از آن هم استفاده های گوناگون می شود مگر امام قائل به صدور انقلاب نبود؟ پس چه شد که بعد از رحلتش صدور انقلاب به مصادره انقلاب بدل گشت؟ و تقسیم بندی خودی و غیر خودی در ادبیات سیاسی ما رواج یافت؟ این چه رویه ای است که هرکس با یک جریان خاص همسو باشد،وی را مؤمن، فداکار، متعهد و انقلابی می دانند،ولو اینکه اختلاس گر باشد،به اخلاق و ادب سیاسی پایبند نباشد و فاقد صلاحیت و مدیریت باشد.اما کسانی که در کنار امام انقلاب را رقم زدند به دلیل اینکه با فلان جریان همسو نیستند و یا نظراتشان مخالف فلان جریان است به بی بصیرتی و فتنه گری متهم می شوند؛در حالیکه بهترین و صدیق ترین یاران امام بودند.
به قول دوستی، آش انقدر شور شده که دیگر بیت امام(ره) هم از این اتهامات مبرا نمانده و آنها به ساده لوحی و بی بصیرتی متهم می شوند اینجاست که به بزرگی و عظمت بنیان گذار انقلاب اسلامی و تیزبینی و دور اندیشی ایشان پی می بریم که در زمان حیاتشان می فرمایند:« احتمال قوى میدهم که پس از من براى انتقامجویى از من به بعض نزدیکان و دوستانم تهمت ها که من آنها را ناروا میدانم بزنند و به آتشى که باید مرا بسوزانند آنان را بسوزانند و احیاناً به صورت دفاع از من انتقام مرا از آنها بگیرند. و اکنون در حیات من گفتگوها و زمزمه هایى به گوش میخورد که احتمال فوق را قویتر میکند.»
جالب آنکه اگر به دقت بنگریم می بینیم همین افراد که در کانون های ثروت و قدرت هم نقش دارند انقلاب را از صدور به مصادره خود در آورده اند و گوش هایشان بدهکار سخنان عقلا و بزرگان نیست و مردم را نیز که اصلا برای پاسخ گویی حساب نمی کنند .
37 امین بهار انقلاب همزمان شده با ایام حساس و سرنوشت ساز انتخابات پیش رو،اما اینکه در 3 دهه اخیر انقلاب چه گذشته، چه دستاوردها و چه نقاط قوت و ضعفی داشته ایم نه در حوصله مخاطب است و نه در این مقال می گنجد اما اکنون در سالهای پایانی دهه سوم و در آستانه ورود به دهه چهارم انقلاب شکوهمند اسلامی این که نظام چگونه عملکردی در مقابل مردم خواهد داشت به انتخابات اسفند ماه پیش رو بستگی دارد و صد البته شورای نگهبان و قانون اساسی.
رهبر انقلاب اسلامی دردیدار دست اندرکاران انتخابات با بیان الزامات سلامت انتخابات گفتند: «تمکین همه دستگاههای دست اندرکار انتخابات به قانون و رعایت مُرّ قانون»، «اهانت نکردن به نهادهای قانونی»، «مشوش نکردن اذهان عمومی،» «اهانت نکردن نامزدهای انتخاباتی به یکدیگر» و «حتی پرهیز از غیبت»، «ندادنِ و عدههای غیرعملی و غیرقانونی»، و «برخورد صادقانه با مردم» از جمله معیارها و آداب لازم برای یک رقابت سالم انتخاباتی است.»
طبق فرمایش مقام معظم رهبری همه باید به مر قانون تمکین کنند اما آیا واقعا همه دستگاهها علی الخصوص شورای محترم نگهبان قانون اساسی مر قانون را رعایت کرده اند؟ قانون و مر قانون که تفسیر کردنی نیست که هرکس بگوید من این برداشت را از مر قانون داشته ام، همه دربرابر قانون مثل دندانه های شانه یکسانند اما در عمل می بینیم اینگونه نیست .می پرسید چرا؟ فی المثل در قضیه ثبت نام و احراز صلاحیت کاندیداهای مجلس خبرگان رهبری، اصل را بر این گذاشتند که کسانی که اجتهادشان توسط علماء احراز نشده است باید امتحان کتبی و شفاهی بدهند ، فارغ از این قضیه که این روش درست است یا غلط قبول می کنیم که امتحان شرط احراز یا عدم احراز باشد. حال مفروض میگیریم به تمام کسانی که باید در آزمون شرکت کنند اطلاع رسانی شده هم با پیامک هم نامه مکتوب و رسمی وهم دعوت عمومی از رسانه ملی پس طبیعتا افرادی که به هر دلیلی در این امتحان شرکت نکرده باشند صلاحیتشان احراز نمی گردد، پس چرا 4 نفر از کاندیداها(حجه الاسلام سید محمد سعیدی،حجه الاسلام سید مهدی میر باقری ،حجه الاسلام سید احمد حسینی، حجه الاسلام علیرضا اعرافی،حجه الاسلام نصرا... شاه آبادی) که در آزمون شرکت نکرده اند به دلیلی مجهول تأیید صلاحیت می شوند ولی شخصیتی مثل سید حسن خمینی که اکثر علما اجتهاد ایشان را تایید کرده اند و خود ایشان کلاس های درس خارج فقه دایر می کنند یک روزبه بهانه عدم شرکت در مصاحبه و امتحان و روز دیگربه بهانه سن و عدم قدرت استنباط مسائل فقهی وتعیین رهبری رد صلاحیت می شوند آیا این مر قانون است که هر کس طبق سلیقه مان بود را تایید و هرکس نبود را بهانه های واهی رد کنیم؟ اگر فصل الخطاب را سخن رهبری بگیریم باید مر قانون برای همه اجرا شود مگر دستگاه های اجرایی و نظارتی باهم فرق دارند که هرکدام از صحبت رهبری برداشت جداگانه دارند؟ اگر این گونه است به سخن ریاست محترم جمهور در جمع فرمانداران و استانداران سراسر کشور می رسیم که فرمودند:«اسم این مجلس خانه ملت است، نه خانه یک جناح، اگر اینطور است، نیاز به انتخابات نیست، همان ها دوباره تشریف ببرند مجلس.»
توافق هسته ای (برجام) این نوید را داد که نظام در آستانه 40 سالگی به پختگی کامل رسیده است این را می شود در سیاست خارجی دولت یازدهم ملاحظه کرد که با سرلوحه قرار دادن سه گانه «عزت،حکمت،مصلحت» ودر دستور کار قرار دادن عقلانیت و تدبیر به موفقیت چشمگیر و کم نظیری دست یافته است. حال نوبت آن رسیده که این مدل موفق را در سیاست داخلی هم به کارگرفته شود وبرجام دیگری را در داخل کشور به (انجام) رساند. در انتخابات سال 92 مردم به عقلانیت و تدبیر رأی دادند و نتیجه اش دولتی شد که سیاستش تدبیر در سیاست خارجی ،عزت در نظام بین الملل و امید در دل مردم ایران گشت. پس با این مدل موفق می توان حماسه خرداد 92 را در اسفند94 باز آفرینی کرد به شرط حضور گسترده مردم پای صندوق های رأی وانتخاب عقلا و معتدلین و رد صلاحیت میلیونی مرتجعین و متحجرینی که یادگار امام عزیزمان ؛ آیت ا.. سید حسن خمینی را رد صلاحیت نمودند، که در این صورت امسال بهمن و اسفند را با هم به یاد سالهای نه چندان دور اتحاد و همدلی انقلاب جشن خواهیم گرفت .
پس
همراه شو ای عزیز کاین درد مشترک هرگز جدا جدا درمان نمی شود